English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6021 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bead U زبانه
bead U مهره فتیله
bead U کوچک و لاغر ریزه
bead U گچبری گردو کوچک
bead U مهره ساختن
bead U بریسمان کشیدن
bead U خرمهره منجوق زدن
bead U دانه تسبیح
bead U مهره
bead U موج خطی در ورقههای فلزی
bead U مگسک تفنگ
bead U برگرداندن لبههای ورق
bead U لبه دار کردن
bead U دانه تسبیحی مهره
bead U دانههای حاصل ازجوشکاری
bead U بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
weld bead U تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
bead-and-reel U [دانه تسبیح گرد شبیه قرقره یا ماسوره]
angel-bead U تسمه ی زوار نبش
bald bead U کله طاس
bead maker U مهره ساز
bead polymwerization U بسپارش حبهای
corner-bead U زبانه ی نبش
bead tire U لاستیک با لبههای گرد شده
bead wire U سیملبهگرد
weld bead U مهره جوش
doube bead U گچ بری موازی
triangular brass bead U مثلث برنج
flush bead moulding U [تزئینات گچ بری دوتایی]
ring and bead sight U دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
roll out U دویدن هواپیما روی باند
roll out U سر خوردن هواپیما
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
roll around <idiom> U برگشتن
roll in <idiom> U باقیمت بالایی رسیدن
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll in U در حافظه پهن کردن
roll U ناوش
roll out U ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll out U از حافظه جمع کردن
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
to roll on U صاف کردن
roll up U چرخیدن
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
roll up U رویهم جمع شدن
roll up U انباشتن
roll up U اندوختن
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
to roll by U اسان رفتن
to roll by U غلتیدن
to roll by U صاف رفتن
to roll on U اسان رفتن
to roll on U غلتیدن
roll up U جمع کردن
roll U طاقه
roll U نورد
roll U غلتیدن
roll U غلت خوردن گشتن
roll U تراندن
roll U تردادن
roll U بدوران انداختن
roll U غلطیدن
roll U غل دادن
roll U غلتش ناو
roll U توپ
roll U گردکردن
roll U غلتک
roll U چرخش گردش
roll U چیز پیچیده
roll U غلتاندن غلت دادن
roll U فهرست پیچیدن
roll U ثبت
roll U صورت
roll U غلتک زدن
roll U لوله
roll U انحراف به چپ یا راست
roll U طومار
roll U دوران حول محور طولی غلطش
roll U ناویدن
roll U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll U چرخش توپ والیبال
roll U فهرست
roll U نورد کردن
roll U غلطیدن ناو
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
roll U تلاطم داشتن
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
the roll of the sea U غلت یا موج اب دریا
roll over credit U اعتبار گردان
hip-roll U تیر چوبی نبش
roll paper U کاغذ لولهای
to roll one's eyes <idiom> U نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
roll pass U کالیبر نورد
roll pass U رخده نورد
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
cogging roll U دستگاه نورد اولیه شمش
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
edge-roll U ابزار سه ربع گرد
roll stand U مقام نورد
sheet roll U نورد ورق
roll film U فیلملولهای
pancake roll U کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
pancake roll U گوشتو...درستمیشود
sausage roll U نوعیغذاباسوسیس
spring roll U مربوطبهغذایچینی
toilet roll U دستمالتوالت
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
To call the roll. Roll-call. U حاضر غایب کردن
To roll up ones sleeves. U آستینهارابالازدن
roll up one's sleeves <idiom> U سخت تلاش کردن
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
crushing roll U غلتکسنگشکن
drum roll U تندزنی
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
straightening roll U غلطک مستقیم کنی
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
the roll of a ship U غلت کشتی
to be on the pay roll U جزوکارمندان یا مزدوران بودن
to be on the pay roll U مواجب یا مزد گرفتن
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
universal roll U نورد یونیورسال
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
drum roll U ضربات مداوم
angle-roll U ابزار گرد
roll-calls U حاضر و غایب کردن
call the roll U حاضر و غایب کردن
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
chilled roll U نورد سخت کننده
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
drag roll U غلطک کششی
dummy roll U غلطک کور
dummy roll U نورد کور
eastern roll U شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
giant roll U تاب
back up roll U غلطک پشت بند
grooved roll U غلطک شیاردار
grooved roll U نورد شیاردار
hot roll U نورد کردن داغ
idle roll U غلطک کور
jack roll U چرخ چاه
call the roll U حضور و غیاب کردن
breaking down roll U نورد شکست
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U لیست افتخار
rock'n'roll U رقص راک اندرول
rock'n'roll U رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll U رقص راک اندرول
rock and roll U رقص بحنبان وبچرخان
backing roll U غلطک پشت بند
bed roll U رختخواب پیچ
bed roll U خاموت انکادره
blooming roll U نورد شمشه
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
bottom roll U غلطک ماتریسی
roll-call U حاضر و غایب کردن
break down roll U پیش نورد
roughing roll U پیش نورد
jelly roll U رولت
roll of thunder U غرش رعد
roll back U عقب کشی
roll back U عمل تنزل دادن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
roll back U عقبگرد
roll call U حاضر و غایب
roll call U شیپورجمع
roll call U حضور و غیاب
roll call U نامیدن افراد
roll call U حضور و غیاب سازمانی
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
roll housing U پایه دستگاه نورد
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
roll back U عقب کشیدن
period of roll U زمان تناوب چرخش
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
pay roll U لیست پرداخت حقوق
muster roll U دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
pay roll U لیست حقوق
pilger roll U غلطک زائر
plate roll U غستگاه نورد صفحه
roll axis U محور غلطش
period of roll U دوره تناوب
cross roll U نورد عرضی
jelly roll U نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
to roll up the enemy line U حمله جناحی
arm roll and grapevine U بغل رومی
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
intermediate roll stand U مقام نورد میانی
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
roll out the red carpet <idiom> U حسابی پذیرایی کردن
center disc roll U غلطک دیسکی
Recent search history Forum search
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com